loading...

مسیر نامعلوم

بازدید : 120
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 13:38

دلم میخاد سرچ کنم جای مامانو ببینم

یا تصویری باهاش چت کنم

خودم میدونم خیلی مسخرس :|

ولی واقعا این حسو دارم ک سفر کرده ...

یه چیز مهم میخام بیام بنویسم راجع جذب ولی هی نمیشه .

شبهه: سخنرانی تکان دهنده‌ای از آیت‌الله خمینی که بسیاری نشنیده‌اند.
بازدید : 124
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 13:38

من رسما یه معلمم

اما از لحاظ علمی‌و اخلاقی هنوز کاملا اماده نیستم

۲ سال وقت دارم ولی ...

نمیخوام یه معلم معمولی باشم

شبهه: سخنرانی تکان دهنده‌ای از آیت‌الله خمینی که بسیاری نشنیده‌اند.
بازدید : 129
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 13:38

قرار بود امسال ۷۰ تا کتاب بخونم

فک کنم حدود ۲۰ تاشو خوندم

خیلیم علاقه مند شده بودم و شبام کتاب صوتی گوش میدادم

دنیای جالبی بود

این کارم دوس دارم شروع کنم

+ رژیممو کلا بیخیال شدم یه هفتس ، همه میگن خیلی لاغر شدی و همین بیشتر ب رعایت نکردنم دامن زد

++ یه برنامه‌هایی دارم ولی تا میام شروع کنم یا اصلا میخوام کار جدی‌‌‌ای انجام بدم سریع خیلی ناراحت میشم و فکرم مشغول میشه

+++ تو تمرکز کردن مشکل پیدا کردم ، این مهم ترین مشکلمه

عدم تمرکززززززز

شبهه: سخنرانی تکان دهنده‌ای از آیت‌الله خمینی که بسیاری نشنیده‌اند.
بازدید : 135
سه شنبه 12 آبان 1399 زمان : 10:40

مامان بزرگه هنوز مریضه :(

اومدیم تهران پیشش یکی دوروز

بادی دوباره برم بیمارستان ، شکنجه بنظر میاد ...

دوباره پامو بزارم تو اون بیمارستان ک گوشه گوشه ش عذاب کشیدیم

کتابهای اسمانی (قرآن): پیامبران پیش از پیامبری چه دین و ایمانی داشتند؟
برچسب ها life 56 , life 568 , life 560 , word life level 563 ,
بازدید : 127
سه شنبه 12 آبان 1399 زمان : 10:40

حقیقت اینه که از همون لحظه‌‌‌ای ک مجبور شدم ساعت تقریبا ۷ از بیمارستان تنها بیام خونه یجوری شدم

نه تنها سرخاک و مراسما خیلی گریه نکردم بلکه الانم خیلی گریم نمیاد

ششم اینطور بنظر میرسید ک بخوام تاابد گریه کنم

یه اتفاق عجیبی بین همه اینا رخ داد ک اینطوری شدم

شایدم واقعا اگه ادم بدونه کسی پشتش هست و پشتش گرمه اگر بدونه گریه ش برادر ۵ سالشو اذیت نمیکنه اگر بدونه وقتی گریه کنه کسی هست گریش بیاد

نه

امروز وقتی خودم و خدا و مامان تنها شدیم گریم گرفت ، منظور از مامانم ک همون سنگ سرده کوچیکه روی مزارشه ، اون لحظه میدونستم خدا هست

حالا چه موضوع مهمیه این گریه کردن ؟ اره هست واقعنم هست

کتابهای اسمانی (قرآن): پیامبران پیش از پیامبری چه دین و ایمانی داشتند؟
بازدید : 127
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 10:38

جالبه نظرات آدما متناسب با حال و روز خودشونه

نه راجع پست من !

حوصله ندارم تک تک تایید کنم ببینین ولی بدونین یوقتایی همه بحث ادما راجع خودشونه نه شما !

راز سلامتی روان و جسم
برچسب ها life 52 , himalaya liv 52 , live 5210 ,
بازدید : 147
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 10:38

یه روزی دلم میخواست ازین کشور برم

اونروزا هیچی نداشتم حتی ازینفر بخاطرش خواهش کردم

به مرور زمان شخصیتمو پیدا کردم درآمد پیدا کردم مهارت یاد گرفتم

رو خودم کار کردم تا آدم بهتری برای خودم و بقیه بشم ، مسئولیت قبول کردم اتفاقات زیادی تجربه کردم تواون اتفاق‌ها صبر و تحمل رو تمرین کردم ، آدم‌های زیادی بدون اینکه بدونم داشتن بهم کمک میکردن مستقیم و غ مستقیم ...

شاید هیچ کس بدون تجربه بزرگ نشه نمیشه فقط باخوندن کتابا زندگی کرد

باید کتابارو زندگی کنی باید فیلمارو زندگی کنی .

احساس میکنم بزرگ شدم :(

یه بزرگ شدن دردناک و به سختی ، تک تک شبایی ک تمرین صبر و تحمل رو تمرین کردم تو قضیه مامان اتفاق افتاد

میرفتیم اردو باید سعی میکردم نخوابم یا یجای بد بخوابم ، باید اول به همه غذا میدادیم سفره رو جمع میکردیم بعد خودمون . نه فقط اردو اگه اینکارارو تو زندگی هرروزم میکردم اون موقع بدرد میخورد .

باید جای خوابمونو به بقیه میدادیم ، نه اینکه اینا اجبار باشه نه ، اینا سیره و اخلاق کسی بود که میخواست ادم خوبی بشه ، من میخواستم ادم خوبی بشم و طبیعی بود کمک کردن ب بقیه .

خودمو فراموش کردم ؟ نه ! داشتم به یچیز بزرگ تر میرسیدم داشتم به رضایت قلبی و فطری میرسیدم.

سر مریضی مامان این شرایط رو گذروندم

الان در حال تجربه ترسم ، اینکه خسته بشم ، اینکه کفر بگم ، اینکه بخوام تمومش کنم ، اینکه دیگه هیچ شور و شوقی نداشته باشم

میترسم ازین اوج حس خوب آدم خوبی بودن برسم به اینکه بخوام آدم به شدت بدی بشم ... پتانسیلشو داشتم و قبلا شدم

روزگاری آدم بدی بودم خیلی بد ، هرروز دروغ میگفتم به همه ب خودم دوسال طول کشید ، با مامان بد رفتار کردم خیلی بد، کلی حق الناس به گردنم بود و البته هست ، بابام گفت هیچ وقت نمی‌بخشمت ، الگوی بدی شدم برا خواهر کوچیکم ، سر یه موضوع الکی که اصلا شاد اونقدرا مهم نبود ولی اون موقعا بخاطرش عمیقا میخواستم خودکشی کنم

خلاصه که دارم روی یه طناب باریک راه میرم ...

راز سلامتی روان و جسم
برچسب ها
بازدید : 125
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 10:38

بقا نه به معنای زنده موندن

به معنی باارزش زندگی کردن

تو زندگیم میخوام چه کار باارزشی انجام بدم ؟!

باید دیگه بفهممش

راز سلامتی روان و جسم
بازدید : 111
يکشنبه 10 آبان 1399 زمان : 8:40

۴تا بچه دورمن دارم دیونه میشم

البته همه صدا و اذیت ماله داداشه خودمه

اما واقعا میخوام تنها باشم

کل این مدت کسی پیش من و مامان نبود الانم دلم میخواد تو گوشی فیلما و عکساشو ببینم و توخودم باشم 🤦‍♀️

حس میکنم بجای چندروز این چندوقت چندماه طول کشید ...

فقط خیلی خستم خسته .

دلم میخواد تنها باشم و هیچکس نباشه هیچکس

عمه و بقیه فامیلا میان میرن نمیزارن تنها باشیم اولاشه ، میدونم بخاطر حضور ایناس ک هنوز درد بهم عارض نشده اما دلم میخواد تنها تو غم و غصه خودم غرق بشم :/

آثار و‌ خواص ذکر (دعا)
برچسب ها life 47 , life 472 , life 473 , life 474 , life 477 ,
بازدید : 137
يکشنبه 10 آبان 1399 زمان : 8:40

یه صفحه یه رو برگه آچار وصیت نوشته

سه خط اول راجع شرایطش توضیح داده بقیش تا خط آخر باهام صحبت کرده ...

تو این چند پست آخر نوشتن هم برام سنگین شده

آثار و‌ خواص ذکر (دعا)
برچسب ها life 4505 , life 45 , lyf 4508 , lyf 4503 , life 4555 ,

تعداد صفحات : 4

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی