ن تنها اون آدمیک مدنظرمه نمرده
بلکه بخاطر تمام کینه و نفرتی ک تو دلم جمع کردم و خودخوری کردم
خودم مریض شدم
هه
ن تنها اون آدمیک مدنظرمه نمرده
بلکه بخاطر تمام کینه و نفرتی ک تو دلم جمع کردم و خودخوری کردم
خودم مریض شدم
هه
آقای ف پیام داده تو مسابقه فلان ک بخش پوسترسازیم داره شرکت کن
ایشالا کشوری رتبه بیاری
من :|
داشتم بااین بچه پینگ پونگ بازی میکردم
برا پوستر باید قشنگ وقت بزارم الکی ک نمیشه :/
واقعا به یه نفر احتیاج دارم
به یه آدم
ک تمام دق و دلیامو سرش خالی کنم
انقدر سرش داد بزنم و تقصیرارو بندازم گردنش ک راحت شم
#مرگ_تدریجی
اعصاب خرد کن تر از کسایی ک میگن اگه فلان کارو میکردین زنده بود
اگه زودتر میرفتین زنده بود
اگه فلان جا میرفتین زنده بود
چی میتونه باشه ؟؟؟؟؟
متاسفانه خیلی چیزااا ...
ژست آدمهای قوی رو دارم
ولی این درد هیچ وقت التیام پیدا نمیکنه
+ یه کتاب سرطان اخر راه نیست جلو چشممه و عاملش هم ، چطوری ممکنه یادم بره ؟؟
جدیدا وقتی میخوام از مامان صحبت کنم نفس تنگی میگیرم
نفسم یاری نمیکنه ازش صحبت کنم 😑
ببخشید ک نظراتو اکثرا تایید نمیکنم
بعضیاتون جملههای مثبت یا خاصی مینویسید ک دلم میخواد داشته باشمشون .
ممنون از ری رآ و استورما بابت قلب مهربونتون با پیامتون باعث تسکینم شدین 🙏
شاید باورتون نشه ولی دو سه روزه نماز صبام قضا نمیشه به لطف مامان بزرگه بقیه نمازارم اگه بیرون نباشم سروقت خوندم تاحالا
بجز ظهروعصر دیروز ک ساعت یه ربع پنج خوندم😑(۱ونیم رسیدم تا غذارو روبراه کردیم و خورویم ۲ونیم بود بعدش تنبلی تنها دلیل بود)
امروز از همون لحظه که صدام کرد تا اخرین لحظهای ک وضو میگرفتم دعا میکردم افتاب طلوع کنه راحت شم برم بخوابم ولی خب خداروشکر خدا یوقتایی گوش نمیده
الان حس خوبی دارم که خوندم ولی اون موقع خیلی خوابم بود .
+ سریال Sharp object رو تموم کردم سه قسمت پایانی فقط زدم جلو ببینم قاتل کیه خیلی فضاش تاریک بود کور شدم
+ کتاب زندگی به سبک ماه ۳۰ صفحه خوندم زندگی سوفی هم درجریانه دارم گوش میدم به شدت اروم چون سوالاش فلسفیه 😑 هنوز قسمت اولم
یعالمه بارون اومده ... اومدم نشستم تو حیاط ... رفتم دم در به بابا کارت بدم یبار دیگه زیر بارون متن بنری که یکی از فامیلا خودش از ته نوشته بود خوندم و دلم گرفت ... بعدازظهری موبایلم دست داداشم بود شروع کرد گریه و میگفت دلش برا مامان تنگ شده عکساشو دیده بود اون بیمارستانیارو ... چندتا عکس خوب بهش نشون دادم و گفتم دیگه من مامانتم و مامان خودمون هم تو اسمون بهمون نگاه میکنه و حواسش هست ...
حالا هربار به آسمون نگاه میکنم و میگم ، مامان ... حواست هست ؟!
تعداد صفحات : 4